تاريخ : 1393/01/19
کد مطلب: 403
سخنرانی حجةالاسلام والمسلمین علم الهدی

سخنرانی حجةالاسلام والمسلمین علم الهدی

بسم الله الرحمن الرحیم

۱۵ دقیقه با فضلای حوزه عرایضی دارم، ۵ دقیقه هم با دانشجویان دانشکدۀ علوم حدیث که به همۀ آنها خیلی علاقه دارم. اما ۱۵ دقیقۀ اوّل، دنبالۀ فرمایشات نویسندۀ محترم ذوالافتخار حضرت حجةالاسلام و المسلمین آقای دوانی ـ که خیلی سال است با ایشان سعادت داریم ـ ، دنبالۀ فرمایشات ایشان را من تتمیم کنم و آن این است که سادات بن الحسن دو دسته هستند که ارتباطی هم به یکدیگر ندارند. از حضرت امام مجتبی (ع) دو بخش فرزندان که دارای اولاد بودند. آنها که دارای اولاد زیاد بودند، «زید» است و «حسن بن حسن المجتبی علیه السلام». عباراتی را که فرمودند و فرمایشاتی که شاید یک شمه‌ای از آن را گفتند. در این جا لابد ایشان یک کتابی را هم نوشتند. آن چه گفته شده است بر مدعیان، ادعاکنندگان خدای ناکرده بر خلاف، اینها از سادات و اولاد «حسن بن الحسن علیه صلوات الله» بودند، آنچه را که بزرگان ما مانند محدّث نوری در آخر جلد سوم مستدرک که حالا می‌شود جلد بیستم مستدرک در چاپ جدید، مشایخ صدوق را که بیان می‌کنند، به وجود مقدس «عبد العظیم بن عبد الله بن علی بن حسن بن زید بن الحسن المجتبی» می‌رسند. آن جا ایشان مفصل، پدران بزرگوار ایشان را در بیاناتی بسیار جمیل و محققانه، این شیخ المحدثین بیان می‌کند و می‌گوید دربارۀ «زید» هم اگر چیزی گفته‌اند، شرایط تقیه آنچنان بوده که گاهی تمایل به زعمای وقت داشته‌اند. و اما «علی بن الحسن» در زندان منصور دوانیقی، در جوانی جان می‌دهد. عبد الله تمام عمرش را به مهجوریت و فرار از موقعیت‌های سیاسی «بن العباس» می‌گذرد. وجود اقدس «عبد العظیم حسنی» بنا بر آنچه را که نویسندگان شروع می‌کنیم از اسماعیل به نام صاحب، اسماعیل بن عباد بن عباس طالقانی این وزیر محترم، شاعر، ادیب از وزرای دیالمه است. دیلمی‌ها، کسانی بودند که قبر امیر المؤمنین (ع) را آباد کردند و ساختند. آن بزرگوارانی بودند که اساس قبر مطهر امام حسین (ع) و ریشۀ بنای مقدس اینجا هم از آن بزرگواران است. ایشان اول کسی است که رساله می‌نویسد دربارۀ عبد العظیم حسنی و بعد به دنبال ایشان نجاشی قدّس الله سره سلسله سندی نسبت به ایشان نقل می‌کند. مرحوم شیخ طوسی قدس الله سره هم در رجالشان ایشان را جزء اصحاب حضرت جواد علیه السلام می‌دانند و هم در فهرست‌شان ایشان را صاحب کتاب «الیوم» و «اللیله» و «خطب امیر المومنین علیه السلام» می‌دانند و همچنین مرحوم قهبائی شرح مفصلی در حال ایشان دارد. [ایشان] می‌فرمایند «و وصل الینا منه احادیث کثیره روا عنه الرواة، اصدق الرواة» آیةالله العظمی خویی رضوان الله تعالی علیه در جلد یازدهم معجم الرجال الشیعه بحث مفصلی در موقعیت رجالی ایشان دارند و «علم الحدیث» که برای ایشان است.

  چهره‌های نورانی پیرمردی مثل خودم، خسته می‌بینم که در درس حضرت استاد بودند. آیةالله العظمی بروجردی رضوان الله تعالی علیه در بحث گاهی که از امثال این بزرگواران سخن به میان می‌آمد، دقایقی را بیان می‌فرمودند، نسبت به ایشان فرمودند بر این که ایشان از طبقۀ هفتم هستند و از اصحاب حضرت جواد الائمه و حضرت امام هادی علیه السلام هستند و بعد ایشان می‌فرمایند: معاصرین ایشان در این طبقه و دانه به دانۀ آنها را نام می‌برد. دوست عزیز من و هم اتاق من مرحوم آقا میرزا حسن نوری اینها را با قلمش نوشته است و جناب آقای واعظ‌زاده هم لطف و عنایتی کرده‌اند و در مشهد مقدس، دستگاه شریف آستان قدس به چاپ رساند و بسیار شایسته است، آن جا در جلد اول بیان مفصلی دارند در این که ایشان از طبقۀ هفتم هستند و ۴۸ نفر از صحابۀ مقدس ائمه هُدای مهدیین را اسم می‌برد که اینها معاصر با ایشان هستند، معاشر با ایشان هستند. ایشان پسر مدینه است و هر چه را که در ناراحتی‌ها بوده، گاهی در کوفه، گاهی در سامرا و گاهی بغداد و آخر الامر نشد که بمانند و به طرف ری هجرت کردند، به دلیل همان جهتی که ایشان اشاره فرمودند، مسئلۀ تقیۀ سخت. به خاطر اینکه تقاضا می‌کنم از نویسندگان دربارۀ حضرت عبد العظیم بنویسند: این بزرگوار عبد العظیم فی علم الکلام، عبد العظیم فی الفقه، عبد العظیم فی الرجال، عبد العظیم فی الاخلاق، عبد العظیم فی الاعتقاد. این بزرگوار را در ابعاد مختلفی که در روایات است و ادقّ آنها در بحث ذیل آیات، تفسیری آمده و نسبت به دو روایتی که خوانده شد و تحلیل رفت ـ البته یک روایت بود به دو بیان بود ـ این هم در علم الکلام بود.

  این پنج دقیقه که از وقت من مانده است، اجازه دهید که من هم مشرف و متبرّک به یک حدیث از ایشان بشوم. دیگر شرح و تفصیل برای علماء و فضلا نمی‌دهم فقط جواب یک نکته‌ای را که بعضی از أعلام فرمودند، ایشان از اصحاب امام رضا علیه السلام نیستند. از اصحاب امام رضا علیه السلام هستند یا نیستند، بزرگان، نویسندگان در این مقاله‌هایی که برای من آمده، اختلاف نظر است بین میلاد اقدس ایشان از سال ۱۸۰ است و شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام سال ۱۸۳ است. ایشان در آن وقت سه ساله بودند. دوران امامت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بیست سال طول می‌کشد تا ۲۰۳. ایشان در زمان حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام ۲۳ ساله بودند، پسر مدینه هستند، ساکن مدینه هستند، پسرعمو هستند، چطور می‌شود که بگوییم [ایشان از اصحاب امام رضا (ع) نیستند]؟! مرحوم شیخ در اختصاص، حدیث جمیلی را که از ایشان (حضرت رضا) می‌خوانم، از ایشان نقل می‌کند. بعضی از آقایان بعدها گفته‌اند که این نباید باشد، این باید از حضرت امام جواد علیه السلام باشد، نخیر باید ندارد، ایشان ۲۳ ساله بودند و ایشان [از] اهل البیت هستند، کسی که پدرش در زندان دشمن کشته می‌شود و مقامی دارد، جلالی دارد.

  الاختصاص صفحۀ ۲۴۲: «عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ الْحَسَنِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ یَا عَبْدَ الْعَظِیمِ أَبْلِغْ عَنِّی» خوشا به حال شماها که شایسته و بایسته و لایق ابلاغ سلام از ساحت مقدس حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام هستید، «أَبْلِغْ عَنِّی أَوْلِیَائِیَ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُمْ أَنْ لَا تَجْعَلُوا لِلشَّیْطَانِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ سَبِیلًا وَ مُرْهُمْ بِالصِّدْقِ فِی الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ مُرْهُمْ بِالسُّکُوتِ وَ تَرْکِ الْجِدَالِ فِیمَا لَا یَعْنِیهِمْ» هیچ احتیاجی به ترجمه اصلاً نیست چون بانوانی هم که تشریف دارند جزو دانشجویان شایسته و دوره‌های آخر هستند که بعضی از آنها دیگر فارغ التحصیل می‌شوند و همه به اصطلاح من طلبه هستند که اینجا در جلسه تشریف دارند. «وَ إِقْبَالِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ وَ الْمُزَاوَرَةِ فَإِنَّ ذَلِکَ قُرْبَةٌ إِلَیَّ» چقدر لطیف است، این کار را بکنید «قربة الیّ»، یعنی به علی بن موسی الرضا بدینوسیله نزدیک بشوید. «وَ لَا یَشْغَلُوا أَنْفُسَهُمْ بِتَمْزِیقِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً فَإِنِّی آلَیْتُ عَلَى نَفْسِی أَنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ وَ أَسْخَطَ وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِی دَعَوْتُ اللَّهَ لِیُعَذِّبَهُ فِی الدُّنْیَا أَشَدَّ الْعَذَابِ وَ کَانَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ».

  آخر بحثم چند جمله‌ای هم با دانشجویان عزیز، طلاب خوش استعداد، خوش‌روح که من گاهی با آنها مانوس بودم، با ناتوانی که دارم ولی خب قبول دعوت کردم، گاهی بین آنها آمدم و صحبت کردم. عزیزان من شما بهترین کسی هستید که آرزوی استاد عظیم الشان ما، بنیانگذار جمهوری اسلامی را عمل می‌کنید، به خاطر دارم از سال ۴۱، شش ماهۀ دوم [سال] فوت آیةالله بروجردی رضوان الله تعالی علیه، استاد که مبارزه را شروع کردند در ضمن جملاتشان می‌گفتند ای کاش حوزه‌ها و دانشگاه‌ها با یکدیگر متحد شوند، زهی افتخار ما که امروز دار الحدیث داریم و این دار الحدیث فقط و فقط حمایت می‌کند از اهل البیت، حمایت می‌کند از آثار اهل البیت. حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمود: خدا رحمت کند آن کسانی که احیای امر ما می‌کنند. (یتعلّمون حدیثنا و یُعلّمون الناس حدیثنا). ما کجا برویم که بهتر از خاندان آنها باشد، عزیزان انشاالله این دوره را تمام می‌کنید و رایزن‌های فرهنگی اسلامی می‌شوید. ما در کشورهای دور، بسیار و بسیار به وجود امثال شما دانشجویان احتیاج داریم. قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «یا ابالحسن لان یهدی الله علی یدیک رجلا خیر لک مما طلعت علیه الشمس و غربت». اگر بتوانید شما به عنوان یک رایزن فرهنگی به کشورهای دور تشریف ببرید و آنها را هدایت به اسلام و روح اسلام کنید، هیچ سرمایه‌ای بالاتر از این نیست. مسلّم و مسلّم در محضر همۀ اعلام، وصیت‌نامۀ استاد عزیز ما وجود دارد. دو هزار و خرده‌ای کلمه است. بیشتر در دو جا این نکته را دارد. و وصیّت من به دانشجویان عزیز و طلاب حوزۀ علمیه، بدانند که رضاخان در مقام آن بود که تفرقه بیندازد بین علما و روحانیون و بین حوزه‌ها و دانشگاه‌ها، طاغوت دوم روی کار آمد سعی کرد که این بزرگواران را در دانشکده‌ها راه ندهند. حالا آنان که مجاهده کردند و رفتند، مانند: استاد مطهری و آیةالله بهشتی و عزیزمان آقای مفتّح و همچنین جناب آقای باهنر، اینها یک نمونه‌های خاصی بودند، در عین حال زحمت‌هایی هم کشیدند. ولی الحمدلله الآن در باز است، دانشگاه رضوی در مشهد هست، دانشگاه امام صادق (ع) در تهران هست، مدرسۀ عالی مطهری هست، دار الحدیث در عبد العظیم حسنی هست. همین طور بخشی که بانوان هستند و بخشی که برادران هستند. انشاالله امیدوارم که این گونه مجالس رونق بگیرد و دعای حضرت عبد العظیم سلام الله علیه شامل حال همۀ حضار و بانیان محترم بشود.

  و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته