تاريخ : 1393/07/15
کد مطلب: 425
امالی المرتضی

امالی المرتضی

صاحب ریاض العلما نسخه‌هایی از این کتاب را وصف کرده، و در کتب خطی کتابخانۀ آستان قدس چند نسخه از آن موجود است که با نسخه‌های چاپی ایران و مصر از لحاظ عدد مجالس و ترتیب ابواب قدری فرق دارد.[۱]

  این کتاب دارای تکمله‌ای است که صاحب «ادب المرتضی» گوید: نسخه‌ای خطی از آن را ـ که «فضل الله بن علی الحسینی ابن الرضا» به سال ۵۵۵ ه نگاشته ـ نزد «شیخ محمدرضا فرج الله» دیده‌ام.

  این کتاب با تکمله‌اش به نام «دررالقلائد و غررالفوائد» در سال ۱۲۷۳ ه در تهران به چاپ رسیده، و بدون تکمله به نام «امالی المرتضی» در سال ۱۳۲۵ ه در مصر در مطبعة السعاده چاپ شده و سید «محمد بدرالدین النعسانی الحلبی» و سید «احمد امین الشنقیطی» بر آن شروح و تعلیقاتی نوشته‌اند. و اخیراً در مصر استاد «محمد ابوالفضل ابراهیم» با استفاده از پنج نسخه این کتاب را پاکیزه و محققانه به چاپ رسانده است.

  صاحب «ادب المرتضی» گوید: امالی شریف مرتضی دارای شرح معاصری است به نام «الفوائد الغوالی فی شرح شواهد الامالی» که علامۀ جلیل شیخ «محسن بن الشیخ شریف» جواهری نجفی متوفی به سال ۱۳۵۵ ه آن را نگاشته و من به سال ۱۹۵۵ م نسخۀ خطی آن را در نجف نزد فرزند فاضل او شیخ «محمد حسن» جواهری دیده‌ام. این شرح در چهار جلد بزرگ، بیش از دو هزار ورق، و مانند خود «امالی» جامع بین تفسیر و ادب و تاریخ و لغت است.

  چون این کتاب در بعضی از موارد دربردارندۀ ستایش «شریف» و دعاء به طول بقاء برای او است لذا بعضی آن را املاء «سید» و جمع بعض شاگردان او دانسته‌اند، ولی صاحب «ادب المرتضی» گوید: از وحدت اسلوب کتاب به دست می‌آید که تألیف و جمع هر دو از خود «سید» است، برای شاگردان جز فضیلت روایت از «سید» و قرائت بر او چیز دیگری نیست زیرا اگر کتاب جمع خود «سید» نباشد چون طرق روایت مختلف است عادةً باید اسلوب نیز مختلف باشد در صورتیکه اسلوب یکی است، و ممکن است ستایش و دعاء به شریف کار شاگردان باشد که در آغاز هر بحث که از خود سید است در متن داخل می‌کردند تا سخن خود سید از آنچه از دیگران نقل کرده ممتاز باشد.

  بیشتر روایات «سید» در این کتاب از استاد خود «مرزبانی» است که شخصیت معروفی است ولی در بسیاری از موارد از دو شخصیت غیرمعروف نیز روایت می‌کند: که یکی «علی بن محمد الکاتب» و دیگری «ابوالقاسم عبیدالله بن عثمان بن جنیقا الدقاق» است.


[۱] . رجوع شود به کتاب «ادب المرتضی»، ص ۱۵۸ و ۱۵۹.