تاريخ : 1397/07/03
کد مطلب: 810
چکیده مقالات پذیرفته شده / بخش سوم

چکیده مقالات پذیرفته شده / بخش سوم

اشاره
در پى انتشار فراخوان مقالات و نيز دعوت از محقّقان و صاحب‏نظران به صورت ويژه، در نهايت 221 عنوان مقاله (136 عنوان فارسى ، 85 عنوان عربى) به دبيرخانه كنگره واصل شد. حدود 30 عنوان از آن تعداد، به دليل رعايت نشدن قواعد اولّيه نگارش علمى در آن ها، در ارزيابى نخستين كنار گذاشته شد و بقيه به مرحله ارزيابى علمى راه پيدا كردند.
در ارزيابى علمى، هر مقاله توسط دو نفر از استادان و پژوهشگران مرتبط با موضوع مقاله، بررسى و ارزيابى شد كه در نهايت، 138 عنوان مقاله (70 عنوان فارسى، 68 عنوان عربى) پذيرفته شد. چکیدۀ اغلب مقالات فارسی، در شماره های پیشین خبرنامه، درج شد، اینک چکیدۀ 32 مقالۀ دیگر، تقدیم می شود.
گفتنی است، چکیدۀ مقالات عربی در شمارۀ آیندۀ خبرنامه، درج خواهد شد.

 

1.  جايگاه حديث نزد سيّد مرتضى و اعتبارسنجى آن
دکتر حامد شريعتى نياسر
دکتر مجيد معارف
سيّد مرتضى، عالم امامى برجستۀ قرن پنجم و صاحب‏ نظر در حوزه‏ هاى مختلف علوم اسلامى از قبيل: فقه، اصول، کلام، حديث و تفسير قرآن ہاست که با وجود گرايش وسيع عقلانى در آثارش، توجّه ويژه‏ اى به احاديث داشته است. از ديدگاه ايشان به طور کلّى، اخبارى که به ما مى‏ رسند ـ در هر موضوعى که باشند ـ به دو دسته قطعى‏ و علم‏آور، و ظنّى و غير علم‏ آور قابل تقسيم‏ اند. او ضمن پذيرش و استناد به احاديث صحيح با ملاک‏ هاى خاص خود، بويژه عدم مخالفت آن با بديهيات عقلى، در عين حال از عقل هم براى نقد درونى حديث يارى مى‏ جويد و آن رواياتى را که با احکام بديهى عقل در تضادند يا تأويل مى‏ کند، يا در صورت عدم قبول تأويل، از پذيرش آن سر باز مى‏ زند. سيّد مرتضى به هيچ وجه، روايات راويان فاسد المذهب و غير امامى را نمى‏ پذيرد. وى در مواجهه با اخبار آحاد، سه رويکرد: تأييدى، انتقادى، و احتجاجى دارد. نقش برجستۀ ايشان در پژوهش‏ هاى حديثى شيعه را مى‏ توان در آراى قابل توجّهش در روش‏ هاى اعتبارسنجى حديث و به طور عمده در تبيين نظريۀ نفى حجّيت خبر واحد و کافر دانستن قائلان به قياس از يک سو و به‏ کارگيرى روش‏ هاى کلامى ـ ادبى در فهم و نقد حديث از سوى ديگر ارزيابى کرد. تنها اخبار متواتر يا آنچه در حکم متواتر باشد، قابل پذيرش است و ديگر اخبار غير متواتر يا همان اخبار آحاد، هر چند زياد باشند، فاقد حجّيت و غير قابل استناد هستند و چنانچه موافق با ادلّۀ قطعيه باشند، تنها شاهد و تأييدى براى حکم عقل محسوب مى‏ شوند.
واژگان کليدى: سيّد مرتضى، حديث، اعتبارسنجى.

2. سيّد مرتضى، حديث و عقل
رسول جعفريان
نوشتار حاضر، با اصل قراردادن عقل‏گرايى سيّد مرتضى علم الهدى، ميزان توجّه وى به حديث را با طرح چند نمونه از ديدگاه‏ هاى ايشان بررسى مى‏ کند و در پايان به اين نتيجه مى‏ رسد که: سيّد مرتضى، در شناخت دين، افزون بر قرآن، توجه ويژه به عقل دارد و از احاديث، تنها مواردى را مى‏ پذيرد که صدورش از معصوم قطعى است. بنا بر اين، اخبار آحاد و نيز مواردى را که با عقل ناسازگار است، يا اصلاً نمى‏ پذيرد يا به گونه‏ اى آن ها را توجيه مى‏ کند.
واژگان کليدى: سيّد مرتضى، عقل‏گرايى، حديث.

 

3. تداوم انديشۀ حديثى سيّد مرتضى در سده‏ هاى پسين: نگاهى به پيروان ايرانى و عراقى مکتب متکلّمان
حميد باقرى
برخلاف آنچه در تاريخ فقه امامى شهرت يافته است که از يک‏سو همۀ عالمان امامى، دست‏کم تا يک سده پس از شيخ طوسى (م 460ق)، مقلّد محض مکتب فقهى ـ حديثى وى بوده‏ اند و از سوى ديگر، نخستين گروه رقيب که به نقّادىِ انديشه‏ هاى او پرداخت در سدۀ ششم هجرى پديدار شد، شواهد متعدّد حاکى از تداوم حيات انديشه فقهى ـ حديثى مکتب متکلّمان به نمايندگى سيّد مرتضى (م 436ق) پس از وفات وى است. تعاليم مکتب فقهى ـ حديثى متکلّمان و به طور خاص، انديشۀ عدم حجّيت خبر واحد سيّد مرتضى، علاوه بر بغداد، در حوزه‏ هاى علمى شهرهاى مختلف ايران ـ همچون: رى، طبرستان، خراسان و قزوين ـ شام (حلب) و عراق (حلّه) پيروان فراوانى داشته است. از ميان عوامل مؤثّر در ترويج و تداوم اين آموزه‏ ها، دو مؤلّفه، تأثير بيشترى داشته‏ اند. يکى نامه‏ نگارى‏ هاىِ مشتمل بر پرسش‏ هاى عالمان اين حوزه‏ هاى علمى و پاسخ‏ هاى شيخ مفيد و سيّد مرتضى است که امروزه شمارى از آن ها تحت عنوان «المسائل» با انتساب به اقليم خاص آن، در مجموعه آثار اين دو عالم امامى در دست است. مؤلفه مؤثرتر ديگر، شاگردانى بودند که در مکتب فقهى متکلّمان تربيت يافتند؛ شاگردانى که بعدها به ايران و شام و عراق مهاجرت کردند و خود به عنوان مبلّغ، منشأ ترويج انديشه‏ هاى اين مکتب به‏ ويژه عدم حجّيت خبر واحد بودند.
واژگان کليدى: شيخ مفيد، سيّد مرتضى، مکتب متکلّمان، حوزه‏ هاى علمى امامى، حجّيت خبر واحد.


4. نمونه‏ هايى از استناد سيّد مرتضى به خبر واحد در تفسير
هادى درزى رامندى
نصرت نيلساز
مکتب تفسير روايى، مبنا و نگرشى در تفسير قرآن کريم است که هيچ گونه اجتهادى را در فهم آيات و معانى آن، روا نمى‏ داند و هيچ تفسيرى را جز تفسير بر اساس روايات، معتبر نمى‏ داند. سيّد مرتضى علم الهدى، مفسّر و متکلّم شيعى قرن چهارم هجرى با توجّه به ديدگاه عقل‏گرايانه‏ اش به تفسير آيات قرآن، نگاه خاصّى به رويکرد تفسير روايى دارد. ابزار روايت در تفسير وى، گاهى براى تقويت و گاهى براى نقد آراى تفسيرى به کار رفته است، با اين ويژگى که روايات تفسيرى معصوم (ع)، صحابيان و تابعيان با نگرش متفاوتى از يکديگر، مورد استفاده وى قرار گرفته است. قواعد علوم حديث و درايه و توجّه به اسناد و متن روايات، نقش تعيين کننده‏ اى را در شکل‏ گيرى روش تفسيرى سيّد مرتضى ايفا مى‏ کند.
واژگان کليدى: سيّد مرتضى، روايات تفسيرى، حجّيت خبر واحد، تفسير معصوم (ع)، تفسير صحابيان، تفسير تابعيان.


5. منطق فقه الحديثى سيّد مرتضى در «الأمالى»
سيّد على ‏اکبر ربيع نتاج
غلام‏رضا اکرمى
سيّد مرتضى، انديشمند و دانشمند برجستۀ شيعه در قرون چهارم و پنجم هجرى است. او نمايندۀ مکتبى است که هم از عقل و هم از نقل براى رسيدن به معرفت دينى و شريعت اسلامى کمک مى‏گيرد. تدبّر سيستماتيک در آيات قرآن و تفقّه روشمند و عقلانى در احاديث، از ويژگى‏ هاى اين مکتب است. الأمالى، يکى از آثار سيّد مرتضى است که در آن، حدود سى حديث به شکل منطقى و اجتهادى، مورد بررسى و تحليل و تأويل، قرار گرفته ‏اند. فلسفۀ اين تفقّه و اجتهاد، رفع ابهام از احاديث غريب و ارائه تفسيرى عقلانى و متناسب با مبانى کلامى شيعه است. منطق و راهبرد فقه الحديثى او، محدود به يک شيوه نيست؛ بلکه از شيوه‏ هاى مختلف براى رسيدن به مفهوم واژه‏ها، مقصود کلام و گوهر معنا، کمک مى‏ گيرد. در اين منطق و راهبرد سيستماتيک و اجتهادى، واژه ‏شناسى، ادبيات عرب، قرآن، احاديث، مبانى عقلانى و کلامى، امور فرهنگى، اجتماعى و تاريخى و قواعد اصولى، هر يک نقش خاصّ خود را براى رسيدن به مقصود حقيقى حديث و گوهر معنا، ايفا مى‏ کنند.
واژگان کليدى: سيّد مرتضى، الأمالى، فقه الحديث، کلام شيعه.

6. منهج فقه الحدیثی سیّد مرتضی در «الأمالی»
حميدرضا بصيرى
فاطمه محرّمى دورى
على بن الحسين موسوى مشهور به سيّد مرتضى، اديب، متکلّم، فقيه و مفسّر شيعى و از علماى قرن پنجم است که در کتاب الأمالى خود با استفاده از راه‏کارهاى مختلفى به شرح آيات و روايات مشکل پرداخته است. از جمله مبانى ايشان در شرح و تبيين احاديث، بهره‏ گيرى از آيات قرآن کريم، روايات هم‏مضمون، اصول و ادلّۀ عقلى و کلامى، توجّه به ادبيات عرب و شناخت واژگان غريب، لغت و شعر عرب است. پژوهش حاضر که با روش تحليل محتوايى ـ استقرايى به بررسى تأويل اخبار اين کتاب مى‏ پردازد، سعى در تحليل مبانى سيّد مرتضى در فهم احاديث دارد.
واژگان کليدى: سيّد مرتضى علم الهدى، الأمالى، مبانى فقه الحديثى، احاديث مشکل.

 

7. روش فقه الحديثى سيّد مرتضى در «الأمالى»
فاطمه آلبوغبيش
غريب الحديث در مواردى استعمال مى‏شود که لفظى غامض و دور از ذهن، درون حديث وجود داشته باشد. گاه اين واژه غريب، درست نقطۀ ثقل روايت را در بر مى‏ گيرد به گونه‏ اى که کاملاً مانع درک خواننده يا شنونده از حديث مى‏شود. الأمالى سيّد مرتضى، نمونه‏ اى از يک کتاب غريب الحديثى است که هرگز پيش از اين با اين جزئيت به آن نگريسته نشده و در دسته‏ بندى کتاب‏ هاى غريب‏ پژوهانه، جايگاهى نداشته است. پژوهشگر با دسته‏ بندى روش‏ه اى اين کتاب سعى دارد تا آن را به عنوان مرجعى از اين دست معرفى کند، گرچه اين کتاب، مانند کتاب‏ هاى نوع خود، نه مبوب و مسند و نه الفبايى و معجمى و نه حتّى با اين هدف، دسته‏ بندى شده است، امّا داراى شيوه منحصر به فردى است؛ زيرا تمام دانش نويسندۀ خود را به رخ مخاطب مى‏ کشد و ترکيبى از دانش‏ هاى سيّد مرتضى يعنى کلام و فقه و حديث و ادبيات است. در اين نوشتار سعى شده است تا روش غريب‏ پژوهى اين عالم گران‏قدر بررسى شود، لذا به دسته‏ بندى موارد استعمالى سيّد مرتضى پرداخته شده و در هشت شيوۀ بازيابىِ کلمات مغموض، دست‏ بندى شده که عبارت‏ اند از: توجّه به فرهنگ و اسلوب‏ هاى عرب در فهم معنا؛ شواهد شعرى؛ شواهد قرآنى؛ شواهد حديثى؛ استدلالات عقلى و کلامى؛ تکيه بر اشتقاقات صرفى؛ حديث‏ شناسى؛ توجّه به روش زبان‏ شناسان خواص.
واژگان کليدى: الأمالى، سيّد مرتضى، غريب الحديث، فرهنگ مشهور عرب، شواهد شعرى.

8. واکاوى اعجاز قرآن با تکيه بر نظريۀ صرفه از ديدگاه سيّد مرتضى
رضا فتح‏آبادى
محمّدعلى طاهرى‏نژاد
قول به صرفه، يکى از پر مناقشه‏ ترين وجوه اعجاز قرآن است که بيشترين شهرت خود را در ميان علماى پيشين اماميه، با نام سيّد مرتضى به دست آورده است. در اين مقاله، ضمن پذيرش قول به صرفه و بررسى اقوال صرفه و نقد آن ها در زمينه‏ هاى صرف انگيزه و علم و قدرت، قرآن نه فقط با عنوان کلام الهى، بلکه به عنوان فعل الهى، با ساير معجزات پيامبران مقايسه و بررسى مى‏گردد. بررسى‏ ها بر اساس روش توصيفى ـ تحليلى، نشان‏ دهندۀ اين است که براى اثبات معجزه بودن قرآن، مى‏توان آن را در «حيطۀ علم و قدرت الهى» مطرح کرد و ساير وجوه اعجاز را با عنوان ويژگى‏ هاى قرآن، از قبيل ويژگى‏ هاى ادبى، علمى، عددى، تاريخى، غيبى، معرفتى و... طرح نمود و به دنبال آن، شيوه‏ اى جديد براى پاسخ به شبهات قول به صرفه، نظير معجزه بودن خود صرفه به جاى قرآن، نزول قرآن با عبارات رکيک به جاى فصيح، مسلمان شدن همه اعراب و... ارائه نمود.
واژگان کليدى: اعجاز قرآن، ويژگى‏ هاى قرآن، قول به صرفه، علم و قدرت الهى، سيّد مرتضى.

 

9. سيّد مرتضى و سير تطوّر نظريّۀ صرفه
رسول رضوى
خداوند متعال، کسانى را که در دلالت آيات قرآن برصدق پيامبر خدا (ص) در ادّعاى نبوّتش شک مى‏ کنند، به هماوردى طلبيده و از آنان خواسته تا در صورتى که اين آيات را کارى بشرى مى‏ دانند، همانند آن و يا حتّى سوره‏اى همسان با يکى از سوره‏ هاى آن بياورند. چرا انسان‏ها نتوانسته و نمى‏ توانند با قرآن، هماوردى کنند؟ پرسش از چرايى ناتوانى انسان‏ها در آوردن يک سوره همانند سوره‏ هاى قرآن، دو پاسخ به دنبال داشت: اوّلين پاسخ، قرآن را کارى خارق العاده و خارج از توان انسان مى‏ دانست و معتقد بود انسان با اسباب عادى، توان آوردن همانند قرآن را ندارد. دومين پاسخ، بر عکس پاسخ اوّل، انسان را قادر به هماوردى با قرآن مى‏ دانست، ولى معتقد بود: خداوند، مانع از اين هماوردى مى‏ شود و نمى‏ گذارد انسان‏ها همانند قرآن را خلق کنند. در کلام اسلامى، از پاسخ اخير تعبير به «نظريّۀ صرفه» مى‏شود. اين نظريه، با آن که سرگذشتى خواندنى و سرنوشتى به ياد ماندنى داشت، تنها به عنوان يکى از وجوه اعجاز قرآن، طرح شد و متأسّفانه تطوّراتش ديده نشد و بر خلاف اصل مسئله، سير تاريخى آن، کمتر مورد پژوهش قرار گرفت. به همين دليل، در اين مقاله سعى شده با بررسى متون کلامى و تفسيرى به جا مانده از قرن دوم تا پنجم، چگونگى پيدايش اين نظريه توسّط نظّام معتزلى و نحوه رشد و شکوفايى‏ اش به همّت سيّد مرتضى علم الهدى  و آغاز افولش به دليل مخالفت شيخ طوسى، بازيابى شود و نقش سيّد در سير تاريخى اين نظريه، مورد کند و کاو قرار گيرد. نتيجه تحقيق، از تلاش سيّد در ارائۀ تقريرى عالمانه از نظريّۀ صرفه، پاسخ‏گويى به ايرادات مخالفان و ايجاد ارتباط منطقى بين نظريّۀ صرفه، به عنوان مسئله‏ اى تفسيرى و صرفه، به عنوان نظريه‏ اى کلامى خبر مى‏ دهد.
 واژگان کليدى: صرفه، اعجاز قرآن، نظّام، جاحظ، سيّد مرتضى.

 

10. قواعد تفسيرى سيّد مرتضى در «تنزيه الأنبياء»
امير احمدنژاد
زهرا کلباسى
سيّد مرتضى، يکى از نام‏ آورترين متکلّمان اماميه در قرن چهارم هجرى است که نقشى کم‏ نظير در ساماندهى نظام کلامى شيعه، ايفا نموده است. او هر چند اثر تفسيرى مستقلّى بر جا نگذاشته، امّا در آثار متعدّد، بويژه در تنزيه الأنبياء، به آياتى که از نگاه مخالفان، نافى عصمتِ پيامبران از گناه بوده، پرداخته و با پاسخ به سؤالات، سعى در اثبات عقيدۀ کلامى خود مبنى بر عدم صدور گناه توسّط پيامبران و حدّ اکثر، جواز ارتکاب ترک اُولى به وسيله آنان کرده است. از اين رو، وى پيش از ورود به آيات عصمت، ابتدا مبانى کلامى خود را تشريح کرده و سپس با يارى از قواعدى اغلب ابتکارى، به رفع عتاب از انبيا پرداخته است. با واکاوى پاسخ‏ هاى سيّد، مى‏توان به کشف قواعدى پرداخت که او در تبيين تفسيرى آيات عتاب از آن ها بهره گرفته که شامل مواردى همچون استفاده از معانى اصلى واژگان، انتخاب معانى ثانوى واژگان، قواعد اصولى، قواعد صرفى و نحوى، تغيير مخاطب حقيقى آيات نافى عصمت، انکار قبح فعل مورد مناقشه، تکيه بر خصائص بشرى پيامبران، تکيه بر خصائص نبوى آنان، استفاده از قرائات شاذ و حتّى استناد به مبانى عقلى مؤلّف است.
واژگان کليدى: سيّد مرتضى، تنزيه الأنبياء، عصمت، پيامبران، عتاب، قاعده تفسيرى.

11. سيّد مرتضى و انگاره معرفت اضطرارى
على اميرخانى
معيار معرفت اضطرارى از منظر سيّد مرتضى، بى‏نيازى از نظر و استدلال است که بر اساس آن، قلمرو معارف اضطرارى (غير اختيارى)، صرفا علوم حاصل از مشاهدات (محسوسات) و ابتدائيات (بديهيات) است که بدون فکر و نظر در انسان‏ها حاصل مى‏شوند. ساير علوم و معارف بشر، اعم از دينى و غيردينى که به نوعى محتاج فکر و نظرند، از منظر سيّد مرتضى، اکتسابى و اختيارى‏اند. از نظرگاه علم الهدى، از آن‏جا که معرفت اللّه و معرفت به امور دينى و اعتقادى، نه از محسوسات است و نه از اوّليات و بديهيات، معلوم مى‏شود، معرفت به آن ها اکتسابى و اختيارى است که با نظر و استدلال، حاصل مى‏شوند. با اين بيان، او با انگاره اکثر انديشمندان اماميه، چه محدّثان و چه متکلّمان، در دو مدرسه کوفه و قم که معارف را اضطرارى و معرفت اللّه را فطرى مى‏دانستند، مخالفت کرد و به سان استادش شيخ مفيد، بر اکتسابى و عقلى بودن همۀ معارف و اعتقادات دينى تأکيد ورزيد. با اين حال، سيّد مرتضى برخلاف استادش شيخ مفيد، عقل را در دانش و نتايجش خودبنياد و غيرمحتاج به سمع مى‏ دانست.
واژگان کليدى: سيّد مرتضى، معرفت اضطرارى، معرفت اکتسابى، مدرسه بغداد.


12. اصول دين در آيات، روايات و انديشه عالمان شيعه
قاسم جوادى
امروزه توحيد، نبوّت، معاد، عدل و امامت در ميان شيعيان دوازده‏امامى به عنوان اصول پنج‏گانۀ دين، مشهور و معروف است. آيا شيعيان از ابتداى ايجاد تفکر شيعى، اصول اعتقادى را بر اين پنج اصل استوار مى‏ساختند يا مباحث ديگرى را اساس تفکر شيعى، مى‏دانستند؟ اين نوشتار با بررسى کتاب‏هاى اعتقادى پيشينيان، به دنبال پاسخگويى به پرسش طرح شده است. پاسخى که از رهگذر مرور کتاب‏ هاى اعتقادى تا سده دهم هجرى به دست آمده، گوياى اين مطلب است که اين پنج اصل از قرن دهم به بعد، انسجام و شهرت يافته و در سده‏ هاى پيشين، به اقتضاى مسائل هر دوره، برخى از مباحث اعتقادى، برجسته و اصل شده است. علاوه بر اين، نويسنده مدعى است که «عمل» از اصول دين است و بر پايۀ آيات و روايات، درصدد به کرسى نشاندن مدّعاى خويش است.
واژگان کليدى: اعتقادات شيعى، اصول دين، عمل.


13. بازشناختِ نظام امامت در انديشه سيّد مرتضى
روح اللّه شهيدى
امامت‏ پژوهى، يکى از سويه‏ هاى مهم و پُردامنه در انديشۀ کلامى سيّد مرتضى است. او در آثار مختلف خويش، بدين مقوله پرداخته و در پنج محور، مباحث امام‏ شناسى خويش را سامان بخشيده است: چرايى و ضرورت وجود امام، وحدت امام در هر زمانه، جايگاه و مرتبت امام، صفات و ويژگى‏ هاى امام و راه‏ هاى شناخت امام جامع الشرائط. او قاعدۀ لطف را مهم‏ ترين دست‏مايۀ اثبات ضرورت وجود امام کرده است و بر اساس اجماع اماميه، واحد بودن امام در هر زمانه را اثبات مى‏ کند. او با بهره‏ گيرى از ادلّۀ نقلى، امام را نسبت به فرشتگان، در مقام و منزلتى ارجمندتر مى‏ انگارد. عصمت، افضل بودن بر رعيّت، علم و شجاعت، مهم‏ترين ويژگى‏ هاى امام از منظر اوست که در اثبات ضرورت آن ها يا تعيين حدود و ثغورشان، به غايت کوشيده است. نظام امامت‏ پژوهى او با بحثى گسترده در باره ابعادِ مختلفِ راه‏ هاى شناخت مصداق امام، چون: دليل عقلى، نصوص قرآنى و روايى، اجماع و معجزات، فرجام مى‏ پذيرد.
واژگان کليدى: سيّد مرتضى، امامت، ضرورت، جايگاه امامت، صفات امامت، راه‏هاى شناخت امامت.


14. نظريۀ عصمت در مکتب اماميۀ اثنا عشريه با رويکردى به ديدگاه سيّد مرتضى
سيّد ابو القاسم نقيبى
از منظر متکلّمان اماميه اثنا عشريه، انبيا و ائمّه :، واجد ملکه و نيرويى هستند که آن ها را از ارتکاب معصيت و وقوع در خطا، باز مى‏ دارد. از آن ملکه به عصمت، تعبير مى‏ شود. مسئلۀ عصمت، يک مسئلۀ اسلامى است که ريشه در آموزه‏ هاى قرآنى دارد. نوع بينش و درجه يقين انبيا، راز مصونيت آنان از گناه است. انبيا، چون مستقيما با واقعيت‏ هاى عينى مواجه هستند، ادراک واقعيت توسّط آن ها عين اتّصال با واقعيت است. لذا از اشتباه مصون‏ اند. گسترۀ زمانى عصمت نبى از زمان تولّد تا پايان زندگى اوست، به نحوى که از تمام معاصى کبيره و صغيره و هر گونه اشتباه، مصون است. انبيا، در اعتقاد و تلقّى وحى و تبليغ آن و بيان احکام و نيز در افعال و اعمال، از عصمت برخوردارند. محقّقان از متکلّمان اماميه بر اين باورند که انبيا از سهو نيز مبرّا هستند. آن ها براى عصمت بر ادلّه عقلى و نقلى استناد نموده‏ اند. متکلّمان اماميه، عصمت را از انبيا به ائمّه : تعميم بخشيده‏ اند. آن ها براى اثبات عصمت امام به لطف بودن امامت، امتناع تسلسل، ملازمه حافظ شرع بودن امام با مصونيت از گناه و خطا، وجوب انکار امام و انتفاى غرض از نصب امام در صورت عدم عصمت و ارتکاب معاصى و نيز آيات «امامت»، «تطهير»، «اُولى الأمر» و «حديث ثقلين»، استدلال نموده‏ اند. سيّد مرتضى علم الهدى (355 ـ 436)، از جمله متکلّمان برجسته اماميه اثنا عشريه است که اثر گران‏سنگ او، تنزيه الأنبياء و الأئمّة، طى قرون و اعصار، مورد توجّه عالمان اسلامى قرار گرفته است و ديدگاه‏ ها و تأليفات آنان را تحت تأثير قرار داده است. وى با رويکردى تطبيقى، وجه تمايز اساسى ديدگاه اماميه و معتزله را در مسئلۀ عصمت به دست مى‏دهد. اماميه بر اين باورند که انبيا، هيچ گاه مرتکب گناه نمى‏ شوند؛ اعم از اين که گناه کبيره يا صغيره باشد، چه قبل از نيل به مقام نبوّت و چه بعد از آن؛ ولى معتزله تنها ارتکاب گناهان کبيره و يا صغيره‏اى را که موجب استخفاف شود، براى انبيا، محال مى‏ دانند؛ امّا ارتکاب گناهان صغيره‏اى را که موجب استخفاف نگردد، اعم از اين که قبل از نيل به مقام نبوّت باشد و يا بعد از آن، بر ايشان تجويز مى‏نمايند.
 واژگان کليدى: نظريه عصمت، مکتب اماميه، سيّد مرتضى.

 

15. تولاّ و تبرّا در انديشه و سيره سيّد مرتضى
عبد المجيد اعتصامى
آثار علمى و سيرۀ عملى سيّد مرتضى، گوياى اين است که وى در امر تولاّ و تبرّا، يگانه عصر خود بود. او با تکيه بر دو اصل «نص بر امامت» و «کفر منکرين نص»، دو پايۀ ولايت و برائت را از مبانى شيعۀ اماميه بر مى‏ شمرد و با وجود تعامل و همکارى سازنده‏اى که با حاکمان و دانشمندان غير شيعى داشت، از هيچ کدام از اين دو اصل، ذرّه‏اى فروگذار نکرد. با بررسى محتوايى آثار سيّد مرتضى و نيز با مرورى بر سيره اجتماعى و سياسى وى، مى‏توان جايگاه تولاّ و تبرّا را در انديشۀ وى، باز خوانى کرد.
واژگان کليدى: تولاّ، ولايت، تبرّا، برائت، نص.


16. تحليل و بررسى نظريه بَدا از نظر سيّد مرتضى
حامد ناجى اصفهانى
آموزه بَدا، يكى از دشوارترين آموزه ‏هاى كلامى ـ حديثى است كه از ديرباز، انديشه‏ وران حوزه تفكّر اسلامى با رويكردهايى مختلف، بدان نظر داشته‏ اند. محدّثان و متكلّمان اهل سنّت، به جهت تنافى اين آموزه با علم الهى و اعتبار جهل در ذات او، با اين آموزه مخالفت كرده‏ اند و در اين ميان، دانشمندان شيعه، به واسطه وجود پاره‏اى از احاديث كه برخى مصرّح به لفظ «بَدا» است و برخى ديگر به مفاد آموزه بَدا اشارت دارد، خود را ناچار به قبول اين آموزه ديده ‏اند، جز آن كه شيوۀ رويارويى آن ها با اين نظريه، چندان هماهنگ نيست، گروهى از اين متكلّمان، در صدد تأويل اين آموزه بر آمده‏ اند و برخى براى تصويب ظاهرى آن، همّت گمارده ‏اند و در هر صورت، فرجام اين رويكرد تا بدان‏جا انجاميده كه آموزه بَدا، به عنوان يكى از اصول كلامى شيعه، مطرح گرديده است. امّا در اين ميان، چگونگى مواجهه بزرگ متكلّم  سده ‏هاى آغازين، سيّد مرتضى علم الهدى، بايسته توجّه است. وى كه از سويى متفكّرى عقل‏مدار در انديشه اسلامى است و از سوى ديگر، پاسخگو و مدافع تعليمات شيعى در عصر خود است. در يك واكنش، تمام روايات آموزه بَدا را به خبر واحد، احاله نموده و بنا بر مبناى خود، از دايره حجّيت، خارج نموده و در تحليلى ديگر، آموزه بَدا را به آموزه نسخ، احاله كرده و آن را به گونه‏اى تفسير نموده كه همين تفسير، مبناى انديشه متفكّران پس از او قرار گرفته است. گفتار حاضر، بر آن است كه با تحليل نظريۀ سيّد مرتضى در اين موضوع به واكاوى وجوه ضعف و قوّت اين نظريه بپردازد.
واژگان كليدى: سيّد مرتضى، بَدا، نسخ، كلام شيعه.


17. سيّد مرتضى و التزام به حجّيت عقل در فقه
رضا بابايى
کمّ و کيف دخالت عقل در فتاواى شرعى، همواره موضوع گفتگو و منازعات علمى بوده است. جايگاه عقل در اعتقادات روشن‏تر از جايگاه عقل در استنباط احکام فرعى است. نوشتار حاضر، کوشيده است که پس از اشارات و گفتاوردهايى در باره حجّيت بودن عقل در دين‏ شناسى، موقعيت عقل را در مقام اجتهاد در فروع و افتا از ديدگاه سيّد مرتضى علم الهدى بررسى کند. بدين رو، چهار حوزه استنباطى عقل را برمى‏ نمايد که عبارت‏ اند از: يک: جايى که حکم عقل با آنچه در ادلّه ديگر آمده، همسو و همراه است؛ دو: جايى که ميان حکم عقل عرفى و احکام ادلّه ديگر، همسويى نيست؛ سه: جايى که ميان حکم عقل قطعى و احکام ادلّه ديگر، همسويى نيست؛ چهار: جايى که ساير ادلّه سکوت کرده‏اند و فقط عقل، قادر به صدور حکم است. سپس ديدگاه و برخى عبارات سيّد مرتضى را در باره «حجّيت عقل در فروع» به بحث مى‏گذارد.
 واژگان کليدى: عقل، حجّيت، فروع، فتوا، سيّد مرتضى علم الهدى.

 

18. کارنماى آثار فقهى سيّد مرتضى
على فرهودى
در اين مقاله، به طور کلّى سه اثر فقهى سيّد مرتضى از نظر تعداد و ترتيب ابواب کتب، فروع و مسائل آن، به شيوه تحليلى بررسى شده و به طور خاص، در کتاب جمل العلم و العمل، به اختصارِ محتوا و برخى عناوين منحصر به فرد آن، توجّه شده است و اين که تقدّم و تأخّر ابواب، بيشتر به جهت رعايت عموميتِ ابتلا بوده است. اشاره به ابتکارات فقهى سيّد در جمل العلم و العمل، از ديگر مباحث مقاله است. براى مثال، به عقيدۀ برخى، تعبير به «نواقض»، از سيّد مرتضى در اين کتاب شروع شده و شيخ طوسى در المبسوط و النهاية و عدّه‏اى از قدما، از وى پيروى کرده‏ اند که در اين باره، بررسى صورت گرفته است. در کتاب الانتصار نيز، موضوعِ نهادن نامِ «کتاب» يا «مسائل» در اوّل ابواب، بررسى شده و ادّعاى برخى مبنى بر اين که الانتصار همه کتب فقهى را در بر دارد، مورد بحث قرار گرفته شده و ضمن بيان علّت اکتفاى سيّد به برخى کتب، به مهم‏ترين و پر بحث‏ ترين مسائل کتاب نيز، اشاره شده است. تقسيم مسائل الانتصار از نظر متفرّد بودنشان نزد شيعه، از مسائل مهم مقاله است. در بخش الناصريات نيز علاوه بر مشخّص کردن تعداد ابواب و نام آن ها و علّت جاى گذارى هر يک از باب‏ها، به بحث کمّيت و کيفيت ابواب از نظر عبادى و معاملى توجّه شده و اين که سيّد مرتضى تا چه حد در اين مباحث، از رسالۀ جدّش تأثير پذيرفته است.
واژگان کليدى: سيّد مرتضى، جمل العلم و العمل، الانتصار، الناصريات، نواقض الطهارة.

 

19. مکتب، آثار فقهى و برخى آراى خلاف مشهور سيّد مرتضى
دکتر سيّد ابوالقاسم نقيبى
على بن الحسين، ملقّب به «سيّد مرتضى» و «عَلَم الهدى»، از فقيهان برجستۀ اماميه است که در سال 355 ق، در بغداد به دنيا آمد. وى در سال 436ق، با ميراث نهادن ده‏ها اثر گران‏سنگ در علومى چون: کلام، فقه، اصول فقه، و ادبيات، چشم از جهان فرو بست. دانش کلام و علم فقه، مهم ترين رهيافت‏ هاى علمى او در علوم اسلامى به شمار مى‏آيد. او با درک ضرورت اثبات مکتب فقهى مبتنى بر آموزه‏ هاى اهل بيت : با تدوين کتاب الذريعة إلى اُصول الشريعة، روش تفقّه و ابزارهاى فقيهان اهل سنّت را نقد و بررسى کرد و با تکيه بر ادلّه ‏اى چون: ظاهر کتاب، اخبار متواتر و اجماع، با تأليف کتب و رسائل متعدّد، روش فقهى اجتهادى را نهادينه ساخت و فقه شيعه را به عنوان يک مکتب فقهى مستقل، ارائه داد. وى با مطالعات فقهى تطبيقى، استحکام آراى فقيهان اماميه را در مقايسه با ديگر مذاهب اسلامى در کتاب‏هاى الانتصار و ناصريات اثبات کرد. برخى از آراى سيّد مرتضى با اقوال مشهور فقيهان اماميه سازگارى ندارد که در اين نوشتار، بعضى از آن آرا به اختصار ارائه شده‏اند.
واژگان کليدى: فقه، مکتب فقهى، آثار فقهى، آراى فقهى، سيّد مرتضى.

 

20. فتاواى نادر و خلاف مشهور سيّد مرتضى
رضا محبّى مجد
يکى از نقاط قوّت فقه شيعه، پويايى و سير تطوّر اجتهاد در آن است که يکى از نتايج آن، اختلاف فتاوى در ميان فقهاى شيعه بوده که البته در قرون گذشته، همواره وجود داشته و هر فقيهى از فتواى فقيه پيش از خود گرچه مخالف نظر مشهور و فتواى خودش بوده، با احترام ياد کرده است. در ميان انبوه نوشته‏ هاى فقهى سيّد مرتضى، گاه فتاوى نادر و نظرياتى ارائه شده که با فتواى مشهور فقهاى معاصر و بعد از او مغايرت داشته است. در اين مقاله، تعداد پنجاه فقره از فتاوى نادر و خلاف مشهور سيّد مرتضى از منابع معتبر فقهى، استخراج و تقديم دانش ‏پژوهان گرامى شده است.
واژگان کليدى: سيّد مرتضى، فقه، فتاوى نادر، خلاف مشهور.

 

21. تحليل فتواى شاذ سيّد مرتضى در طهارت موى سگ
مهدى مهريزى
از آراى خاص و خلاف مشهور سيّد مرتضى در فقه، طهارت موى سگ است. اين نوشتار براى روشن شدن مسئله، ابتدا آراى فقهى مذاهب اهل سنّت در باره سگ را طرح کرده، سپس ديدگاه اماميه را در قالب چهار قول: مشهور، شيخ صدوق، سيّد مرتضى و دو تن از محقّقان معاصر، بيان کرده است. نويسنده در ادامه بحث، ديدگاه سيّد مرتضى را به تفصيل بررسى کرده و در پايان، تحليل خود را در باب موضوع ياد شده، ارائه نموده است.
واژگان کليدى: سيّد مرتضى، موى سگ، فقه اماميه، فقه اهل سنّت.

 

22. سيّد مرتضى و اخلاقِ باور
غلامحسين جوادپور
«اخلاقِ باور» که ويليام کليفورد، آن را به ادبيات فکرى و فلسفى معاصر وارد کرد، اصطلاحى براى اشاره به التزام به بايسته‏ هاى عملى و نظرى در مقام تفکر و اهمّيت اخلاقى و معرفتى آن ها بود. سپس از آن‏جا که معمولاً هر انديشمندى در نظام فکرى خود، مؤلّفه‏هايى را در اين زمينه بر مى‏شمُرَد، اخلاقِ باور، بر معيارهاى فکرى و سلوک رفتارى هر متفکرى در مقام انديشه ‏ورزى اطلاق مى‏شود. سيّد مرتضى، متفکر و متکلّم عقل‏گراى بزرگ شيعى، در آثار خود به مؤلّفه‏ هاى فراوانى در قلمرو معرفت، باورگزينى و نقد انديشه، اشاره مى‏کند و ضمن به‏ کارگيرى آن ها در مباحث خود، در مقام داورى آراى ديگران نيز از آن ها بهره مى‏ گيرد. وى که در تقسيم‏ بندى رايج، در زمرۀ انديشمندان وظيفه‏ گرا و قرينه‏ گرا و در يک کلام، عقل‏گرا به شمار مى‏رود، در مقام محاجّه و نقد انديشه‏ هاى ديگران، با توبيخِ تخلّف از اخلاقِ باور، انديشه ‏هايى را که برآمده از هوا و آرزوانديشى و بدون دليل و پشتوانه کافى باشد، مذمّت مى‏ نمايد و بر اين رويکردِ خِرَدبنيان خويش، چنان ايستادگى مى‏ کند که برخى، جامه اعتزال بر قامت فکر و سلوک وى برکشيده ‏اند. يکى از مهم‏ ترين مبانى در اخلاقِ باور، اعتقاد به ارادى يا غير ارادى بودن باور است که شريف مرتضى با پيش ‏کشيدن بحث اکتسابى يا ضرور بودن انواع معارف، به اين مهم مى‏پردازد و مؤلّفه‏هايى را در جهت مسئوليت انسان در برابر باورهاى خود بر مى‏شمُرَد. اين مقاله با برشمردن مبانى اين بحث از ديدگاه وى، مؤلّفه‏ هاى اخلاقِ باور را از منظر او مى‏کاود. حاکميت برهان در مباحث اعتقادى، پرهيز از گرايش و انگيزش در مقام نقد انديشه، احترام به اقوال مخالف، نداشتن تعصّب و جمود، پرهيز از تقليد و...، از اين موارد به شمار مى‏ روند.
واژگان کليدى: سيّد مرتضى، اخلاقِ باور، معرفت، اعتقادات، عقل‏گرايى.


23. نگاهى به مضامين غزليات عُذرى در ديوان شريف مرتضى
مجتبى محمّدى مزرعه‏ شاهى
حميد متولّى‏ زاده نائينى
ابو القاسم على بن احمد الحسين (355 ـ 436ق) معروف به سيّد مرتضى، از فقها و متکلّمان بزرگ شيعۀ اماميه و سرآمد بسيارى از علوم روزگار خود مانند: فقه، اصول، کلام، ادبيات، لغت و شعر بود. وى عمر خويش را به فراگيرى علوم و تدريس و تأليف کتاب و رساله گذراند و پس از برادرش سيّد رضى ، نقابت علويان را بر عهده گرفت. شعر سيّد مرتضى، آينۀ تمام ‏نماى روزگار اوست. وى شاعرى توانا و زبان‏آور بود؛ ولى در شعر به شهرت و آوازۀ برادرش سيّد رضى نرسيد. غزل در ديوان سيّد مرتضى به دو شکل وجود دارد: يکى در مطلع قصايد و ديگرى به طور مستقل، و مجموع اين دو، حدود 110 قصيده کوتاه و بلند و 783 بيت از ديوان او را تشکيل مى‏ دهد. با توجه به جايگاه سيّد در جرگۀ ادباى قرن چهارم هجرى و اهمّيت غزليات در بين موضوعات ادبى، نوشتار حاضر بر آن است که غزليات سيّد مرتضى را بررسى کند و به جامعه ادبى کشور معرفى نمايد.
واژگان کليدى: شعر عربى، غزل عُذرى، شريف مرتضى، عصر عبّاسى.

 

24. واکاوى جلوه ‏هاى شخصيت اهل بيت : در شعر سيّد مرتضى
صابره سياوشى
اين مقاله قصد دارد با تمرکز بر جلوه ‏هاى شخصيت اهل بيت :، صفات و ويژگى‏ هاى فردى و اجتماعى ايشان را در قالب منظومۀ فکرى سيّد مرتضى، واکاوى کند. چارچوب نظرى بحث بر پايۀ ديوان سه جلدى اين شاعر است و هدفش آن است که با سنجش اين اشعار، دريافت تازه‏اى از شخصيت اهل بيت (ع) در حوزۀ ادبيات شيعى و عربى حاصل شود. روش اين پژوهش از نوع توصيفى ـ تحليلى است و اطلاعات لازم براى سنجش نمونه‏ ها به شيوۀ کتاب‏خانه‏اى و بررسى مستقيم متون حاصل شده است. يافته‏ هاى اين پژوهش، نشانگر اين واقعيت است که تبيين ويژگى‏ هاى فردى اهل بيت (ع) بيش از ويژگى‏ هاى اجتماعى ايشان مدّ نظر سيّد علم الهدى است. از ميان خصوصيات فردى، «شجاعت»، پررنگ‏تر است. ويژگى ‏هاى اجتماعى نيز در شعر اين شاعر، هم‏ سطح و با فراوانى نزديک به هم به کار رفته ‏اند.
 واژگان کليدى: ادبيات شيعى، ادبيات عربى، سيّد مرتضى، اهل بيت علیهم السلام.

 

25. سيماى ادبى «علم الهدى» در آيينۀ کتاب «ادب المرتضى»
حسين عليزاده
يکى از آثار ارزشمند در معرفى شخصيت علمى ـ ادبى سيّد مرتضى، کتاب أدب المرتضى من سيرته و آثاره، نوشتۀ عبد الرزاق محى الدين، اديب و پژوهشگر عراقى است. ترجمه فارسى اين کتاب، توسط جواد محدّثى انجام شده و با عنوان، شخصيت ادبى سيّد مرتضى به علاقه‏ مندان عرضه شده است. نگارندۀ اين مقاله، به جهت اهمّيت کتاب يادشده، آن را در دو بخش معرفى کرده است: بخش اوّل، شامل سيرى کوتاه بر فصل‏ هاى پانزده‏ گانه، و چکيدۀ پيام‏ ها و محتواى کتاب است و بخش دوم، حاوى گزيده‏ خوانى و گلچينِ نکاتى مهم از کتاب بر اساس ترجمۀ فارسى آن است.
واژگان کليدى: سيّد مرتضى، شخصيت ادبى سيّد مرتضى، ادب المرتضى، اشعار سيّد مرتضى، عبد الرزاق محى الدين، جواد محدّثى.

 

26. بينش‏ها و کنش ‏هاى تمدّنىِ سيّد مرتضى
محمّد باغستانى کوزه گر
سيّد مرتضى علم الهدى، از آن گروه از عالمان شيعى است که قابليت بررسى از ابعاد گوناگون فکرى و علمى دارد. تخصّص‏ هاى گوناگون او در فقه، کلام و ادبيات (شعر)، وى را موضوع بحث و بررسى ‏هاى گوناگون انديشمندان هر يک از رشته‏ هاى نام برده شده قرار داده است. اين انديشمندان توانسته ‏اند با کنکاش ‏هاى موشکافانه در زندگى سيّد مرتضى، نوآورى‏ هاى علمى، فقهى، ادبى و کلامى او را بازخوانى کنند و ممتاز بودن او را نشان دهند. امّا زاويۀ پژوهش در اين مقاله، توجه به بينش و کنش ‏هاى تمدّنى اوست که شايد در پس بسيارى از گفتارها، سروده‏ ها، نوشته ‏ها و اقدامات عملى او نهفته باشد که در صورت واکاوى دقيق آن بتوان به راز و رمز متفاوت بودن او پى برد. عقل‏گرايى، فتواهاى متفاوت، ارتباطات نامتعارف با نظام سياسى خلافت، واقع ‏بينى، ستايشگرى از افراد و شخصيت ‏هاى متفاوت از نظر مذهبى، ستايش جشن نوروز و ... بخش‏هايى از بينش و کنش‏ هاى سيّد مرتضى است. پرسش محورى اين مقاله، آن است که آيا مى‏توان سيّد مرتضى را به دليل تفاوت ‏هاى شخصيتى و عملکردى ‏اش به برخوردارى از بينش و کنش‏ هاى تمدّنى توصيف کرد؟ و اگر چنين است، علل و عوامل برخوردارى سيّد مرتضى از بينش و کنش ‏هاى تمدّنى کدام اند؟ در پاسخ به پرسش اوّل در اين مقاله با توجّه به تعريف بينش و کنش ‏هاى تمدّنى و تطبيق آن بر ميراث نظرى و عملى سيّد مرتضى، برخوردارى او از اين ويژگى‏ ها اثبات شده است. نيز در بحث علل و عوامل نيز فضاى کلّى تمدّن اسلامى در روزگار سيّد مرتضى، استعدادهاى تمدّنى مذهب تشيّع و استعدادهاى خانوادگى و شخصى سيّد مرتضى به عنوان علل اصلى ذکر شده ‏اند.
واژگان کليدى: سيّد مرتضى، بينش و کنش تمدّنى، تمدّن اسلامى، تمدّن شيعى.

 

27. واقعۀ عاشورا از ديدگاه سيّد مرتضى (با رويکردى تحليلى)
محمّد صحّتى سردرودى
در بارۀ عاشورا، دو پرسش اساسى مطرح است: 1. امام حسين (ع) با اين که عِدّه و عُدّه ‏اش از ياران و انصارِ برادرش امام حسن (ع) کمتر بود، چرا مثل او مصالحه نکرد تا جان خود و خاندان و يارانش را نجات دهد؟ 2. آيا مى‏ دانست که کشته مى ‏شود يا نمى‏ دانست؟ اگر مى ‏دانست، چرا دانسته خود را به کشتن داد؟ و اگر نمى‏ دانست، چرا به پيش ‏بينى سرشناسان و ديگران در اين سفر خود، ترتيبِ اثر نداد؟ سيّد مرتضى، نخست، ادّعاهاى نهفته در متن پرسش ‏ها را نمى‏ پذيرد، سپس با اعتماد به برخى از گزاره‏ هاى تاريخى، تحليلى عقلانى و اقناعى، نه صرفا عقيدتى و کلامى، از فاجعۀ عاشورا به دست مى‏ دهد که از همان ابتدا توسّط شاگردش شيخ طوسى به نقد کشيده مى‏ شود و در ضمن، بحثى از علم امام (ع) و کمّ و کيفِ آن، پيش مى‏ آيد که سيّد مرتضى، آن را اجمالى و شيخ طوسى، آن را تفصيلى مى‏داند.
واژگان کليدى: عاشورا، شهادت امام حسين (ع)، هدف‏شناسى امام حسين (ع)، مسلم بن عقيل، علم امام (ع).

 

28.زن در انديشه و آثار سيّد مرتضى
مهدى مهريزى
از آن جا که مسئلۀ زن به عنوان يک موضوع مستقل، مورد توجّه عالمان پيشين نبوده است، لذا براى يافتن ديدگاه‏ هاى عالمان قرون گذشته، بايد به لا به‏ لاى آثار ايشان رفت تا از لوازم سخنان آنان، مطالبى را استخراج و ارائه کرد. بر اين اساس، نگارنده، با مرور اجمالى تمام آثار سيّد مرتضى و کتاب ‏هاى در باره ايشان، پانزده مورد از مسائل مربوط به زنان را گزارش کرده و در پايان، تحليلى اجمالى از آن گزارش ‏ها ارائه نموده است.
واژگان کليدى: سيّد مرتضى، انديشه‏ هاى سيّد مرتضى، مسائل زنان، احکام زنان، عقل زن، اُمّ ايمن، ازدواج زن، ارث‏برى زن، نکاح متعه، شرايط مفتى.

 

29. سلوک اخلاقى سيّد مرتضى علم الهدى
غلام ‏محمّد محمّدى خرم‏آبادى
موسى زرقى
فاطمه شهرآبادى
از بزرگ‏ترين اهداف بعثت پيامبران در طول تاريخ، تزکيۀ نفوس بوده است. براى تحقّق اين امر، الگوهاى والايى چون خود انبيا و ائمّۀ هدا معرّفى شده‏ اند. همچنين عالمان بزرگى که در مکتب اهل بيت عليهم‏ السلام رشد يافته‏ اند نيز به عنوان الگوهاى درجۀ دوم در جامعه محسوب مى ‏شوند. يکى از اين شخصيت‏ هاى جليل القدر، عالم بزرگ سيّد مرتضى علم الهدى است. ايشان از جمله عالمانى است که بهترين ويژگى‏ هاى اخلاقى اسلامى را با ايمان و معنويت در وجود خود نهادينه کرده و به مرحلۀ عمل در آورده است. در اين پژوهش، به بررسى سلوک اخلاقى ايشان، چه در بعد فردى و از نظر تواضع، حلم، علاقه به نماز و علم و چه از بعد اجتماعى، مانند: توجّه به ديگران، دستگيرى از مستمندان، سخاوتمندى و هدايت انسان‏ها به روش توصيفى ـ تحليلى پرداخته مى‏ شود. هدف اين پژوهش، معرّفى اخلاق ايشان به عنوان الگوست.
واژگان کليدى: سيّد مرتضى، اخلاق فردى، اخلاق اجتماعى.


30. بررسى سبْک نگارشى شريف مرتضى در آثار سؤال ـ جوابى وى: مطالعه توصيفى از منظر تحليل مرحله‏ اى
سيّد عبد المجيد طباطبايى لطفى
تحليل سبْک نگارشى و متون تخصّصى، در زمرۀ حوزه ‏هايى است که در حيطۀ مطالعات زبانى با اهداف ويژه مى‏ گنجد. در اين گونه مطالعات، تأکيد و هدفِ تحليل استفاده از شاخص‏ هاى درون‏متنى زبانى، بخصوص از لحاظ ويژگى‏ هاى ساختارى و کاربردى زبانى، مانند تحليل مرحله‏ اى نظام ساماندهى مطالب در متن است. تحقيقات کمى در اين حوزه، به بررسى ميراث علمى به جا مانده از دوره‏ هاى قبل پرداخته‏ اند. بنا بر اين، تحقيق حاضر با استفاده از روش توصيفى «تحليل محتوا» و «تحليل مرحله‏اى»، دو اثر از سيّد مرتضى را که طى آن ها به برخى سؤالات و شبهات پاسخ داده شده‏ اند، بررسى نموده است. ويژگى‏ هاى برجستۀ سبکى استخراج شده، نشان مى ‏دهد که اين آثار از دو مرحله «استقرار خلأ» و «ارائۀ جواب»

31. درآمدى بر تحليل آثار سيّد مرتضى و سال‏شمار آن
مهدى مهريزى
اين مقاله با سه بخش: «نگاهى اجمالى به آثار سيّد مرتضى»، «سال‏شمار آثار سيّد مرتضى» و «تحليل و جمع‏بندى»، در پى شناخت آثار باقى مانده، مفقود و قابل بازيابى سيّد مرتضى و سپس، عرضۀ تحليلى ـ ترتيبى (سال‏شمار) از آن هاست تا از اين ره‏گذر، برخى شرايط و مناسبات حاکم بر فضاى تأليف آثار سيّد و نيز پديده‏ ها و حوادث پيرامون وى را روشن نمايد و در ضمن آن، باب چنين پژوهشى را براى صاحب‏ نظران و پژوهشگران آثار سيّد مرتضى بگشايد.
واژگان کليدى: سيّد مرتضى، آثار سيّد مرتضى، سال‏شمار آثار.

32. بررسى جايگاه سيّد مرتضى در روند هم‏گرايى ميان شيعۀ اماميه و عقل‏گراى اعتزالى
عظيم رضوى صوفيانى
ناصر گذشته
اين مقاله به بررسى نقش و جايگاه سيّد مرتضى در هم‏گرايىِ شيعۀ اماميه به عقل‏گرايىِ اعتزالى مى‏ پردازد. جنبش عقل‏گرايىِ اعتزالى، از اواخر سدۀ دوم هجرى در سرزمين‏ هاى اسلامى پا گرفت و پس از فراز و نشيب‏ هاى بسيار و به طور روزافزون، بسيارى از مکاتب و فرقه ‏ها را تحت تأثير خويش قرار داد. يکى از اين فرقه ‏ها، شيعۀ اماميه و بزرگان آن بود که هر چند هم‏گرايى با عقل‏گرايى اعتزالى در آن با مناقشات و مجادلات فراوان همراه گشت، امّا سرانجام در سدۀ چهارم هجرى توسط افرادى همچون شيخ مفيد و سيّد مرتضى علم ‏الهدى، در شرايط خاصّى و پس از گذار از بسترها و مقولات تاريخىِ ويژه‏ اى انجام پذيرفت. نقش سيّد مرتضى در مقايسه با متکلّمان اماميه پيش از وى، حدّ نهايى اين همگرايى بود و هر چند وى مرجعيت کلامىِ عقل را آن‏طور که در ميان معتزله مرسوم بود ـ به دليل باورهاى شيعى خود ـ به طور کامل نپذيرفت، امّا نقطۀ اوج اين روند در او، در مقايسه با متکلّمان پيش از وى، مجال بروز يافت.
واژگان کليدى: سيّد مرتضى، شيخ مفيد، شيعه اماميه، معتزله، عقل اعتزالى.