تاريخ : 1390/11/16
کد مطلب: 70
نگاهى به شرح ملا هادى مازندرانى

نگاهى به شرح ملا هادى مازندرانى

مقدمه 

شرح‏ هايى را که بر کتاب شريف الکافى نگاشته شده، مى ‏توان به سه دسته تقسيم کرد:

۱. شرح ‏هايى که شامل تمام مجلدات الکافى است و تا انتهاى روضة الکافى ادامه يافته است؛

۲. شرح‏ هايى که تنها به برخى از کتاب ‏هاى الکافى اختصاص يافته است؛

۳. شرح‏ هايى که به شرح برخى از احاديث الکافى مى ‏پردازد.

بخش اول تنها دو عنوان را شامل است:

۱. مرآة العقول اثر علامه محمّد باقر مجلسى،

۲. صافي از ملا خليل بن غازى قزوينى.

مرآة العقول ـ که کامل‏ ترين شرح به زبان عربى است ـ در ۲۶ جلد چاپ شده و در اختيار پژوهشگران قرار دارد، اما صافى ملا خليل ـ که به زبان فارسى تأليف شده ـ تنها بخش اصول آن، به صورت سنگى در دو جلد رحلى بزرگ چاپ شده و ديگر مجلدات آن تاکنون مخطوط مانده است. قبلاً تصور بر اين بود که ملا خليل تنها به شرح اصول و فروع الکافى پرداخته و روضة الکافى را شرح نکرده است، اما بعد از جستجوى فراوان نسخه ‏اى از شرح روضة الکافى آن به دست آمد که بدين صورت، شرح وى بر تمام الکافى تکميل شده است. پيش ‏بينى مى ‏شود، در صورتى که اين اثر به صورت وزيرى به زيور طبع آراسته شود، بالغ بر سى جلد شود.

اکثر شروح الکافى در بخش دوم جاى مى ‏گيرد و تنها به شرح اصول، يا فروع و يا روضة الکافى پرداخته ‏اند. از اين سه موضوع، شرح اصول الکافى عناوين بيشترى را به خود اختصاص داده است و مى‏ توان گفت اکثر شرح ‏هايى که تاکنون نوشته شده، به اين بخش از الکافى اختصاص دارد که اين مجال جاى نام بردن و احصا نمودن اين عناوين نيست.(۱)

مرحوم ملا صالح مازندرانى از معدود شارحان الکافى است که علاوه بر شرح اصول الکافى به شرح روضة الکافى نيز پرداخته که اين شرح در دوازده جلد به چاپ رسيده است. نام ملا صالح با شرح او بر الکافى گره خورده است و مى ‏توان گفت شرح او يکى از بهترين شرح‏ هاى موجود است. اما روشن نيست آيا ملا صالح مازندرانى فروع الکافى را شرح کرده و به دست ما نرسيده و يا اين‏که اصلاً به شرح فروع الکافى نپرداخته است؟

مرحوم علامه وحيد بهبهانى در فصل سوم از رساله الاجتهاد چنين مى ‏گويد:

يا أخي، حال المجتهدين المحتاطين حال جدّى العالم الربّاني، و الفاضل الصمداني، مولانا محمّد صالح المازندراني، فإنّي سمعت أبي رحمه‏ الله أنّه بعد فراغه من شرح اُصول الکافي أراد أن يشرح فروعه أيضا، فقيل له: يحتمل أن لايکون لک رتبة الاجتهاد! فترک لأجل ذلک شرح الفروع، ومن لاحظ شرح اُصوله عرف أنّه کان في غاية مرتبة من العلم والفقه، و في صغر سنّه شرح معالم الاُصول، و من لاحظ شرح معالم الاُصول علم مهارته في قواعد المجتهدين في ذلک السنّ.(۲)

اما محدث نورى در خاتمه مستدرک از سيد حامد حسين هندى نقل کرده ‏اند که در برخى از نامه‏ هايش به وى مى ‏نويسد:

عثر على مجلّد من مجلّدات شرحه على الفروع وعزم على استنساخه و إرساله، فلم يمهله الأجل.(۳)

اما به نظر، مى ‏رسد اين انتساب صحيح نباشد؛ چون غير از کلام وحيد بهبهانى ـ که صراحت در نفى شرح فروع الکافى دارد ـ افندى نيز به اين امر تصريح داشته است و مى ‏گويد:

قرأت شطرا من اُصول الکافي وسمعته منه ،... و شرح الکافي لم يتمّ منه سوى شرح الاُصول و الروضة، و أمّا الباقي فليس إلاّ تعليقات على هامش الکتاب.(۴)

بنابراين، احتمال دارد مراد سيد حامد حسين از «شرح» اشاره به همين تعليقات او باشد و تعبير ايشان به «شرح» مسامحه در تعبير باشد. شاهد اين مطلب آن است که فرزند ايشان ملاهادى بن محمّد صالح مازندرانى در شرح فروع الکافى خود به صورت مکرر از پدرش به عنوان «قال والدي طاب ثراه» و يا «قال طاب ثراه» عباراتى را نقل مى ‏کند.

بنابراين، آنچه مسلم است اين‏که ملا صالح مازندرانى شرحى را بر فروع الکافى تدوين نکرده و همين امر سبب شده فرزند فاضل او ملاّ محمّدهادى مازندرانى به جهت تکميل شرح پدر بر الکافى، به شرح فروع الکافى اقدام نموده باشد.

ما در اين نوشتار نخست شمه ‏اى از شرح حال ملا هادى فرزند ملا صالح و آثار او و سپس شرح فروع الکافى او را بازگو کرده و در پايان، به معرفى دست نوشته‏ هاى آن، مى ‏پردازيم.


مؤلف

نام او محمّدهادى بن صالح مازندرانى است و به «آقاهادى» و «هادى مترجم» نيز شهرت دارد. شهرت او به «مترجم» نيز به اين جهت بوده است که وى اهتمام ويژه ‏اى به ترجمه متون عربى به زبان فارسى داشته و به ترجمه قرآن، صحيفه سجاديه و نيز تعدادى ديگر از کتب پرداخته است.

وى، علاوه بر فضل و دانش در فقه و حديث، از خط زيبايى نيز برخوردار بوده و از اساتيد اين هنر نيز به حساب مى ‏آمده است. بهترين شاهد بر اين مدعا نسخه ‏اى است به خط مؤلف در شرح فروع الکافى که در دسترس است.

خوانسارى در اين باره مى ‏نويسد:

لايبعد کونه من المشهورين في الخط المنکسر و کذلک النستعليق.(۵)

و سيد حسن امين از او چنين ياد مى ‏کند:

محمّد هادي الاصفهاني و هو ابن الملا محمّد صالح المازندراني، و يعدّ من ألمع خطاطي الخطّ النسخي. و قد کان من معاصري إبراهيم آقا القمّي و من أتباعه في منهجه وقواعده.(۶)

و هم چنين فضايلى در اطلس خط در اين باره چنين مى ‏نويسد:

محمّدهادى اصفهانى فرزند ملا صالح مازندانى، در زمره علما و زهّاد، و در خط نسخ به خوشنويسى معروف، و از معاصرين و پيروان شيوه آقا ابراهيم قمى بوده است. زندگانى وى در اصفهان گذشته و در اين شهر به هنگام فتنه افغان در سال ۱۱۳۵ رخت به دار آخرت برده است.

و از برخى کتب تراجم و فهارس نسخ خطى به دست مى ‏آيد که وى مقدارى از روضة المتقين را براى علامه مجلسى(۷) و بخشى از اصول الکافى را براى پدرش محمّد صالح مازندرانى(۸) استنساخ نموده است.

وى در عصر خود به زهد و تقوا و علم و فقاهت مشهور بوده و آثار مکتوب به ‏جاى مانده از ايشان بخصوص شرح معالم و شرح فروع الکافى ايشان بهترين شاهد بر ميزان ژرف ‏انديشى و عمق و گستره دانش فقهى او مى‏ باشد.

احمد بن محمّد على بهبهانى سبط علامه وحيد بهبهانى درباره او چنين مى ‏نويسد:

فاضل عزيز، ومقدس بى ‏بديل و نظير، جناب مستطاب، مستغنى الالقاب، فقيه الزمان آقا محمّدهادى را تصانيف بسيار و فضايل بى ‏شمار است و علاوه، بسيار خوش مزاج و لطيفه ‏گو و ظريف بوده ‏اند.(۹)

و همچنين صاحب اعيان الشيعة او را چنين مى ‏ستايد:

الآقا هادي بن المولى محمّد صالح المازندراني، عالم، فاضل، جليل، کان ظريفا حسن الجواب، اُمّه آمنه بيگم بنت محمّد تقي المجلسي، کانت عالمة فاضلة.(۱۰)


آثار و تأليفات

به جز شرح فروع کافي، آثار و مکتوبات ديگرى از مؤلف ذکر شده که به اختصار از آنها ياد مى ‏شود:

ـ ترجمه قرآن کريم

آقا بزرگ در الذريعة به اين ترجمه تصريح کرده و مى ‏نويسد:

توجد نسخة منه عند الحاج محمّد علي التاجر الإصفهاني في کرمانشاهان، و هي بخطّ محمّد صالح بن توکلّ المشهدي، فرغ من الکتابة سنة ۱۱۱۵ ق.(۱۱)

در تذکرة القبور در ذکر مقبره مجلسى، حکايتى شبيه به آنچه براى علامه طبرسى در انگيزه و سبب اقدام وى به تأليف مجمع البيان ذکر شده، آورده و مى ‏نويسد:

ديگر قبر آقا هادى ولد آخوند محمّد صالح است که صندوق چوبى دارد، در کنار ايوانچه که درگاه مقبره است که روبه قبر مجلسى بايستى، طرف چپ است، و مردى عالم و فاضل بوده، غالب کتاب‏ هاى او فارسى و ترجمه عربى، و او را هادى مترجم مى‏ گويند، شرح فارسى بر معالم، و بر شرح شمسيّه، و بر شافيه صرف که متن شرح نظّام معروف است نوشته، و حاشيه عربى بر تفسير بيضاوى نوشته، و ترجمه قرآن با شأن نزول و نيک و بد استخاره نوشته، و گويند به جهت نذر توى قبر اين را نوشته، چون به جهت ناخوشى صرع يا سکته، وقتى اعتقاد فوت او شده دفنش نموده در قبرستانى و سوراخى به بالاى قبر براى نفس احتياطاً گذارده [اند]، او در قبر به هوش آمده نذرِ نوشتن ترجمه قرآن هرگاه بيرون آيد، کرده، اتّفاقاً شترى آنجا مى ‏چريده، از صداى توى قبر رم کرده، ساربان فهميده، خبر به اهل شهر داده، بيرونش آورده‏ اند.(۱۲)

ـ ترجمه صحيفة سجّاديّة

مؤلف در ذى حجة سال ۱۰۸۳ ترجمه اين اثر گرانسنگ را به پايان رسانده است.

ـ ترجمه معالم الدين

اين ترجمه نيز، آن‏چنان که مترجم در مقدمه به آن تصريح کرده، به درخواست حسين على‏ خان پديد آمده است.

اين ترجمه نيز به زيور طبع آراسته شده است.

ـ ترجمة الکافية در نحو

اين ترجمه در ايران چاپ شده است.

ـ أنوار البلاغة في علم المعاني و البيان

اين کتاب به درخواست يکى از فرمانداران دولت صفوى به نام حسين على خان تأليف شده است. دست نوشته‏ هايى از اين کتاب در کتابخانه وزيرى يزد به شماره ۱۸۳۹ و کتابخانه مرحوم آية الله‏ گلپايگانى به شماره ۸۲۲ و کتابخانه عمومى اصفهان به شماره ۳۲۶۵ موجود است. اين اثر چاپ شده است.

ـ حاشيه أنوار التنزيل بيضاوي

ـ الحدود والديات

به فارسى در سه مقدمه و چند فصل و يک خاتمه. دست نويسى از اين اثر در کتابخانه آية الله‏ مرعشى به شماره ۱۰۱۳۵ و کتابخانه آية الله‏ گلپايگانى به شماره ۲۱۱۳ و همچنين نسخه ديگرى از اين اثر در کاظمين در مجموعه کتابخانه شخصى ‏سيد محمّد واعظ اصفهانى موجود است. (۱۳)

ـ رسالة في الأذان

دست نويسى از اثر در کتابخانه مدرسه نواب مشهد در ضمن مجموعه ‏اى به شماره ۲۷۱ و به خط مير محمّدهاشم ميرطالب و به تاريخ ۱۱۰۸ق، موجود است.

ـ رسالة في تعيين غرّة رمضان فيما إذا غمّت شهور السنة کلّها

نسخه‏ اى از اين رساله در مؤسسه اسماعيلى به شماره ۸۰۱ موجود است.

ـ رسالة في تفسير بعض الآيات والأحاديث

نسخه ‏اى از اين رساله در کتابخانه دانشگاه تهران به شماره ۷۳۷۸ موجود است.

ـ الرسالة الرضاعية

از اين رساله چند دست‏ نويس در کتابخانه‏ هاى ايران موجود است و به زودى در دفتر دوم از مجموعه التراث الشيعة الفقهي والاُصولي چاپ خواهد شد.

ـ رساله در ارث

رساله مبسوطى به زبان فارسى است. نسخه ‏اى از اين اثر به خط محمّد باقر دهدشتى و به تاريخ ۱۲۲۲ق، در کتابخانه کربلا موجود است. (۱۴)

ـ شرح دعاى صباح

از اين رساله بيش از شش دست ‏نويس در کتابخانه‏ هاى ايران موجود است و به زودى در ميراث حديث شيعه چاپ خواهد شد.

ـ شرح الشافية در صرف

اين شرح نيز به فارسى و به درخواست حسين على‏ خان نوشته شده است. از اين اثر دو دست‏ نويس در کتابخانه آية الله‏ مرعشى به شماره ۴۸۳۳ و ۶۷۵۰ و همچنين نسخه‏ هاى متعدد ديگرى در کتابخانه ‏هاى ايران موجود است.

ـ شرحِ شرح شمسية به فارسى

ـ شرح تلخيص المفتاح به فارسى

ـ شرح النظّام در صرف

نسخه ‏اى از اين شرح در کتابخانه مدرسه خاتم الأنبياى بابل به شماره ۱/۱۷۴ موجود است.

ـ شرح قواعد الأحکام

شرح مبسوطى است که در اجازه حيدر على مجلسى به آن اشاره شده است. (۱۵)

ـ منتخب مغني اللبيب

نسخه ‏اى از اين اثر در مدرسه فاضل خان به خط مولا نصرت و به تاريخ ۱۱۱۹ق موجود است. (۱۶)

ـ الموائد في علم الکلام (۱۷)


شرح فروع الکافي

انتساب اين شرح به مؤلف قطعى است؛ زيرا خود مؤلف در انتهاى برخى از دست نويس ‏هاى خود به نام خود تصريح کرده است؛ مثلاً در انتهاى نسخه کتابخانه دانشگاه تهران به شماره ۵۲۳۰ چنين مى‏ نويسد:

لقد وقع الفراغ من إتمام هذا المجلّد في يوم الثلثاء الثاني عشر من شهر رمضان المبارک من شهور سنة ۱۱۰۶ على يد مؤلّفة محمّد هادي بن محمّد صالح المازندراني.

همچنين تمام کتب تراجم ـ که به شرح حال او پرداخته ‏اند ـ اين عنوان را به او نسبت داده ‏اند. بنابراين، در انتساب اين اثر به ملا هادى مازندرانى جاى هيچ ‏گونه ترديدى نخواهد بود.

آنچه از اين شرح تاکنون به دست آمده، تنها شرح کتاب الطهارة، کتاب الحيض، کتاب الجنائز، کتاب الصلاة، کتاب الزکاة، کتاب الصيام و کتاب الحج الکافى است که البته شرح کتاب الصلاة هم ناقص و ناتمام است. و معلوم نيست که آيا شارح محترم به شرح بقيه کتاب‏ هاى فقهى الکافى پرداخته و به ما نرسيده و يا اصلاً موفق به تأليف آن نشده است.

روش مؤلف در شرح فروع الکافى کاملاً متمايز با شرح کتاب حديثى و هم چنين متمايز با شرح پدرش بر اصول و روضة الکافى است، بلکه بيشتر مشابه روش فقها در مباحث فقهى است. وى نخست، بعد از ذکر ابواب الکافى به بحث مبسوط فقهى درباره موضوع مطرح شده پرداخته و بعد از نقل اقوال فقها و بررسى کامل آن و ذکر ادله هر کدام و بيان نظر خودش، برخى از فقرات روايات الکافى را که نياز به شرح و بررسى داشته، ذکر کرده و با استمداد از برخى از کتب لغت، مانند صحاح، نهاية، قاموس و مغرب به شرح آن فقره مى‏ پردازد و در اندکى از موارد به بررسى مباحث رجالى مربوط به اسناد الکافى نيز پرداخته است.

در بررسى اجمالى اين شرح نکاتى را مى ‏توان يافت:

۱. در برخى از موارد از علامه محمّد تقى مجلسى (مجلسى اول) نقل قول کرده و از ايشان به عنوان «المحقق المجلسى» ياد مى‏ کند و تصريح دارد که ايشان جدّ اوست و گاهى هم تصريح دارد که جدّ مادرى اوست. وى بعد از نام بردن از جدّش، از جمله دعايى قدس‏ سره استفاده کرده که نشان دهنده اين است که ايشان شرح فروع الکافى خود را بعد از وفات مجلسى اول نوشته است. عبارت‏ هايى که از علامه محمّدتقى مجلسى نقل کرده، معمولاً از کتاب روضة المتقين في شرح من لايحضره الفقيه ايشان است.

۲. هم چنين عبارت‏ هاى مختلفى را از علامه محمّد باقر مجلسى نقل کرده و از ايشان به «خال» تعبير کرده و چنين مى ‏نويسد:

وقد قال خالي المحقق المجلسي شيخ الإسلام و المسلمين، محمّد المدعوّ باقر العلوم مدّ ظلّه السامي.

و از جمله دعايى آن «مدّظلّه السامى» به دست مى‏ آيد که مؤلف شرح فروع الکافى خود را در زمان حيات علامه مجلسى تأليف کرده است.

۳. وى در بسيارى از موارد عبارت‏ هاى کوتاه و يا مبسوطى را از پدرش به عنوان «قال والدي طاب ثراه» و يا «قال طاب ثراه» نقل مى‏ کند که اندکى از اين نقل قول ‏ها در شرح اصول الکافى ملا صالح مازندرانى يافت مى ‏شود.

همان گونه که در مقدمه اين مقاله اشاره شد، ملا صالح مازندرانى تعليقاتى بر نسخه ‏اى از فروع الکافى داشته که به احتمال قوى منشأ اين نقل قول‏ ها، همان تعليقات است که البته آن نسخه را ما در اختيار نداشته و ملا هادى مازندرانى از آن استفاده کرده و يا اين‏که خودش از پدرش شنيده و آن را نقل نموده است.

۴. در شرح کتاب الطهارة در بسيارى از موارد عبارت‏ هاى شارح با عبارت‏ هاى شيخ بهايى در مشرق الشمسين متحد است و اين مسأله نشان دهنده اين است که شارح از اين کتاب بسيار استفاده کرده، ولى تصريح به آن ننموده است.

۵. بسيارى از مطالب و عبارت‏ هاى شارح از کتب علامه بخصوص از منتهى المطلب و هم چنين از کتب شهيد بخصوص الذکرى گرفته شده که محقق محترم در بسيارى از موارد در پانوشت به آن اشاره کرده است.

هم چنين از برخى از عبارت ‏هاى شارح به دست مى‏ آيد که وى از بيان‏ هاى مرحوم مجلسى در بحار استفاده کرده، ولى به آن تصريح نکرده است.

۶. وى با اهل کتاب نيز جلسات و ارتباطاتى داشته و اين مسأله از عبارتى که در «باب المسألة في القبر» دارد، به خوبى استفاده مى ‏شود. او چنين مى ‏نويسد:

أجمع أهل العلم بل أهل الملل على سؤال منکر و نکير في القبر ...، وقد سمعت ذلک من عالم نصراني مشهور عند النصارى بالفضل، معتمد عليه عندهم، يقال له: وفائيل.


دست نوشته ‏ها

از اين شرح تاکنون شش دست نوشته يافت شده که به اختصار معرفى مى ‏شود:

۱. کتابخانه دانشگاه تهران، نسخه شماره ۱۸۴۰. اين نسخه شامل شرح کتاب الطهارة و کتاب الجنائز است.

آن‏چنان که از صدر و ذيل اين نسخه پيداست، اين نسخه تحرير دوم شارح است. وى نخست به شرح اين دو کتاب دست زده و در مرحله بعد، مطالبى را تغيير داده و عبارت ‏هايى به آن افزوده و دوباره کلّ شرح را همراه با اضافات و اصلاحات، بازنويسى کرده است که نسخه ‏اى که بعد از اين معرفى مى ‏شود، تحرير اول مؤلف است.

وى در پايان نسخه چنين مى‏ نويسد:

... واسقنا بکأسهم، والحمدلله‏ رب العالمين، وأنا العبد محمّد هادي بن محمد صالح المازندراني، ثمّ فرغت من تحرير هذه النسخة بعد المراجعة بالأصل في شهر محرّم الحرام ۱۱۱۴.

در برخى از صفحات، حاشيه‏ هايى از مؤلف با امضاى «منه عفي عنه» و هم چنين حاشيه ‏هايى با امضاى «مهدي غفر له» يافت مى ‏شود که، به احتمال زياد، از پسر مؤلف به نام محمّد مهدى بن محمّد هادى المازندرانى باشد.

۲. مرکز احياء التراث الاسلامى، نسخه شماره ۴۴۵۱. اين نسخه نيز به خط مؤلف و شامل شرح کتاب الطهارة و کتاب الجنائز است. اين همان تحرير اول شارح است که در معرفى نسخه اول به آن اشاره شد.

۳. کتابخانه مسجد گوهرشاد، نسخه شماره ۹۴۲. کاتب: محمّد جعفر بن حاجى ‏محمّد قلى، تاريخ کتابت: ربيع الثانى ۱۱۳۱. اين نسخه نيز شامل شرح کتاب الطهارة و کتاب الجنائز است. در حاشيه اين نسخه تعليقه ‏ها و حواشى مانند آنچه در نسخه اول آمده، نيز وجود دارد و تنها حواشى مؤلف در نسخه اول با امضاى «منه عفي عنه» و در اين نسخه با امضاى «منه طاب ثراه» آمده است. لذا به احتمال قوى، کاتب از شاگردان مؤلف بوده که بعد از وفات شارح از روى نسخه او، کتابت نموده است.

۴. کتابخانه ملک، نسخه شماره ۱۳۵۲. تاريخ کتابت: جمادى الثانى ۱۳۲۹. اين نسخه شامل شرح کتاب الطهارة و الجنائز و هم چنين بخش مهمى از کتاب الصلاة است. لازم به ذکر است که از شرح کتاب الصلاة، غير از اين نسخه دست نويس ديگرى يافت نشد، و اين نسخه تمام شرح کتاب الصلاة را ندارد، لذا شرح کتاب الصلاة ناقص است.

۵. مرکز احياء التراث الإسلامى، نسخه شماره ۹۶۹. کاتب: ناصر بن احمد بن على بن جعفر بحرانى، تاريخ کتابت: جمعه ۱۳ جمادى الثانى ۱۱۳۴. کاتب، اين نسخه را به سفارش عموى خود، شيخ يوسف بن على بن جعفر بحرانى نوشته است.

اين نسخه شامل شرح کتاب الزکاة و کتاب الصوم و کتاب الحج است. در ابتداى ‏نسخه شرح حال مختصرى از مؤلف توسط علامه آقا بزرگ تهرانى آمده است. اصل اين نسخه در خوانسار در کتابخانه فاضل خوانسارى به شماره ۱۶۵ نگهدارى مى ‏شود.

۶. کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران، نسخه شماره ۵۲۳۰. اين نسخه به خط مؤلف و شامل شرح کتاب الحج و الزيارات مى‏باشد. مؤلف در پايان نسخه چنين مى ‏نويسد: لقد وقع الفراغ من إتمام هذا المجلّد في يوم الثلثاء الثاني عشر من شهر رمضان المبارک من شهور سنة ۱۱۰۶ على يد مؤلّفه محمّد هادي بن محمّد صالح المازندراني.

تحقيق و تصحيح اين اثر بيش از يک سال است که در واحد احياى آثار پژوهشکده علوم و معارف حديث و به اهتمام محقق گرانمايه جناب حجة الإسلام والمسلمين محمّد جواد محمودى با مساعدت تنى چند از محققان واحد، شروع شده و در پنج جلد عرضه خواهد شد و تاکنون تحقيق دو جلد از اين اثر به پايان رسيده و به دست انتشار سپرده شده و سه جلد ديگر نيز در حال تحقيق و آماده سازى است که همزمان با کنگره بين المللى ثقة الإسلام کلينى و همراه با ساير شروح و حواشى، منتشر خواهد شد.


۱. در نوشته پيشين از همين شماره خبرنامه (ص ۲۸ ـ ۵۴) شروح و حواشى مختلف الکافي معرفى شده است.

۲. رسالة الاجتهاد، ص ۱۱؛ خاتمة المستدرک، ج ۲، ص ۱۹۵؛ روضات الجنّات، ج ۴، ص ۱۱۹.

۳. خاتمة المستدرک، ج ۲، ص ۱۹۶.

۴. رياض العلماء، ج ۵، ص ۱۱۰، ترجمه محمّد صالح مازندرانى.

۵. روضة الجنات، ج ۴، ص ۱۱۹.

۶. مستدرکات أعيان الشيعة، ج ۱، ص ۴۵.

۷. الذريعة، ج ۱۱، ص ۳۰۳، رقم ۱۰۶۳.

۸. فهرست نسخه ‏هاى خطي دانشگاه تهران، ج ۱۲، ص ۲۷۷۲، ش ۳۷۸۴.

۹. مرآة الأحوال، ج ۱، ص ۱۰۶.

۱۰. أعيان الشيعة، ج ۱۰، ص ۲۳۴.

۱۱. الذريعة، ج ۴، ص ۱۲۸، ش ۶۰۶.

۱۲. تذکرة القبور، ص ۷۲ ـ ۷۳.

۱۳. الذریعة، ج ۱، ص ۲۹۸، ش ۱۵۹۵.

۱۴. همان، ج ۲۳، ص ۲۱۹، ش ۸۷۰۰.

۱۵. همان، ج ۱، ص ۲۳، ش ۱۵۷۵؛ کشف الحجب والأستار، ص ۳۴۶، ش ۱۹۲۹.

۱۶. الذريعة، ج ۲۲، ص ۴۳۶، ش ۷۷۷۳؛ الکرام البررة، ج ۱، ص ۱۶۲.

۱۷. الکواکب المنتثرة، ص ۸۰۶.